پولک نازک روسی در یک کافه نشسته بود و به اطراف می اندیشید ، در مورد چیزی از او بهترين فيلمهاي سكسي می اندیشید ، تا اینکه نگاهش به یک مرد خوش تیپ نزدیک نزدیک شد. او به تنهایی نشست و دیدگاههای واضح و اندیشه ای را انداخت ، و این دختر را وادار به دعوت وی برای نشستن با او کرد. یک آشنای سریع درست به یک سطح بسیار نزدیک رفت و روی مبل موجود در آپارتمان ادامه داد. دختری لاغر با جوانان و الاغ های کوچک ، در گرسنگی از چربی های معشوق روز دوم گرسنه می شود. آن مرد به دخترك كمي دلسوز با اسفنج با خروس خود را سوار كرد و سپس او را به يك بيدمشك تنگ تنگ كشيد و آنطور كه بايد پاره شد.