صاحب بافرهای سنگین به دیدار دوستش رفت. قبل از خارج شدن از خانه ، او جوراب های اغوا کننده پوشید. او این کار را به یک دلیل انجام داد ، زیرا آن مرد می خواست دختر خود را لعنتی کند. وی پس از برافروختن عوضی مشکی ، او را روی تخت بهترین های سکس برازرس گذاشت و شروع به کاشت قدرتمندانه بین پاهای خود کرد که در این جوراب های اغوا کننده لباس پوشیده شده است. سپس عوضی شلوغ از بالا به آقا خود صعود کرد و به عنوان عضوی از صخره شروع به سوار شدن از روی سخت خود کرد و ناله های بلند را بلند کرد و گهگاهی بر دوست پسرش فریاد زد.