دختران تصمیم گرفتند که بازیهای نقش آفرینی را روی پشت بام انجام دهند و روی بدنهای برهنه خود ورقهای شفاف بگذارند. شروع به تظاهر به خفاش ها کرد و با خوشحالی به اطراف می پرید. سپس طناب ویبراتور را حل کنید. آنها آن را به لب خود آوردند و از طرف های مختلف شروع به لیسیدن کردند که گویی عضو لاستیک نیست بلکه یک شخص واقعی است. سپس بلوند با موهای بلند دراز کشید. پاهایش را بلند کرد ، به زانو درآورد و دختر دوم بلافاصله یک اسباب بازی بهترين عكسهاى سكسى را درون سوراخ خود قرار داد و شروع کرد به آرامی او را لعنتی. او را به تقدیر واگذار کردند و نقش ها را عوض کردند. سر لاستیکی به آرامی وارد سوراخ دوم شد و دوست دختر دوم نیز شیرین ناله کرد. آنها یکدیگر را با سرطان لعنتی و شروع به رقصیدن ، رضایت از داشتن ارگاسم.