خاله با مینی پیک نیک وارد جنگل شد. من یک بطری آبجو برای استراحت بهترین فیلمهای سوپرخارجی گرفتم و بعد از نوشیدن مطالب تصمیم گرفتم که زمان ریختن است. او شلوار جین تنگ خود را جدا کرد و با پاهای او از هم پاشید. از بیدمشک تراشیده یک جریان گرم ریخت. دختر از پهلوها نظاره می کند تا کسی او را به این شکل نبیند.