دختر زیبا روی تخت بالا رفت و شروع کرد به بازی دوستانه به دوست پسرش نگاه کند. او علاقه مند بود بشنود فیلم بهترین سکس که چه برنامه هایی برای شب دارد. اما او چیز دیگری جز ناله دوربین نبود. بلوند فرقی نمی کند و او به طرف عضو صعود می کرد. من روی زانوهایم زدم و از او خواستم که دوربین را با از دست خارج کند که این باعث تعجب من زیادی شد. او به راحتی پوست را به عقب چرخاند و سرش را سرسخت کرد و باعث شد نفس مرد به شدت نفس بکشد و ناله کند. من موافقت کردم تا لباس را کنار بگذارم ، لباس را کنار بگذارم و مرد مجبور شد دوربین را روی یک سه پایه بگذارد تا به دوستش روی تخت بپیوندد. او روی پشت خود دراز کشید ، او را به حالت یک سوار به درون خودش کشید و با دستان خود نان را نگه داشت ، از پایین شروع به لعنتی کرد. در سرطان درپوش چرخید. من روی پهلو نشستم و دختر پاهای خود را به طور گسترده ای از هم پهن کرد. لم دادن. سرم را از روی نیمکت آویزان کردم و فکر در دهانم لعنتی. شکست و تمام شد.